Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-01@08:20:04 GMT

قتل آتشین پدر در دسیسه عروس و پسرش

تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۵۱۸۴۸

قتل آتشین پدر در دسیسه عروس و پسرش

پسر جوان وقتی دید پدرش خانه‌شان را به نام نامادری‌اش زده است، به کمک عروس خانواده سناریوی قتل پدر و آتش‌افروزی خانه‌شان را به اجرا گذاشت.

به گزارش مشرق، ساعت ۸ شامگاه جمعه ۵ خرداد ماه سال‌جاری حادثه آتش‌سوزی یک خانه به مأموران پلیس و سازمان آتش‌نشانی آبادان مخابره شد و خیلی زود تیم‌های امدادی برای مهار آتش‌سوزی به خیابان بهار ۴۲ کوی قدس آبادان اعزام شدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آتش‌سوزی در یک خانه ۲ طبقه حیاط‌دار بود و آتش در طبقه اول شعله‌ور شده بود که آتش‌نشانان خیلی زود قبل از گسترش آتش به بخش‌های دیگر ساختمان موفق به مهار آتش شدند اما آتش‌نشانان وقتی در محل آتش‌سوزی در حال بررسی خانه و لکه‌گیری آتش بودند با جسد یک مرد ۷۰ ساله در سرویس بهداشتی خانه روبه‌رو شدند.

همین کافی بود تا مأموران پلیس حاضر در محل آتش‌سوزی ماجرای کشف جسد مرد آبادانی را به مأموران پلیس آگاهی و بازپرس ویژه قتل اطلاع دهند.

کارآگاهان دایره جنایی آبادان با حضور در محل آتش‌سوزی و در بررسی جسد متوجه شدند مرد ۷۰ ساله با ضربات چاقو به قتل رسیده است و عاملان جنایت سعی داشتند با آتش‌افروزی خانه، سناریوی قتل را پنهان کنند.

توطئه برای قتل پدر

تیم جنایی در بررسی‌های میدانی پی بردند که قربانی جنایت سال‌ها قبل پس از مرگ همسرش با همه مخالفت‌هایی که فرزندانش داشتند، با زن جوانی ازدواج می‌کند و صاحب یک پسر می‌شود که فرزند آنها در حال حاضر ۹ ساله است.

تجسس‌ها در حالی بود که مشخص شد پسر و عروس قربانی جنایت در طبقه دوم این ساختمان زندگی می‌کنند و عاملان جنایت هم به راحتی وارد ساختمان شده بودند؛ به همین دلیل شک مأموران به پسر و عروس خانواده رفت و در ادامه زوج جوان دستگیر شدند.

اعتراف دردناک پسر و عروس

پسر خانواده ابتدا سعی داشت با داستانسرایی‌هایش خود را در ماجرای قتل پدرش بی‌گناه بداند و این در حالی بود که ادعاهای مرد جوان و همسرش با هم تناقض داشت و همین کافی بود تا راز این جنایت خانوادگی فاش شود.

پسر ۳۷ ساله قربانی جنایت در اعترافاتش گفت: سال‌ها قبل مادرمان فوت کرد و پدرم پس از مدتی خواست با زن جوانی ازدواج کند که ما با انتخابش مخالفت کردیم اما پدرم تصمیمش را گرفت و با زن جوان ازدواج کرد و همه زندگی ما از آن زمان تا امروز سیاه و تار شد.

وی افزود: پدرم از زن جوان صاحب یک پسر شد و نامادری‌مان پس از آن با فریبکاری و به بهانه اینکه آینده خودش و فرزندش تأمین باشد، پدرمان را مجاب کرد تا همه سرمایه و خانه‌اش را به نام او کند و این اقدام پدرم باعث ناراحتی و اختلافات ما با نامادری‌مان شد؛ تا حدی که او با توجه به اینکه سند خانه به نام او بود، از ما شکایت کرد و حکم تخلیه خانه‌مان را گرفت.

پسر جوان ادامه داد: از شدت عصبانیت تصمیم به این اقدام شوم گرفتم و به کمک زنم سراغ پدرم رفتیم و او را با ضربات چاقو به قتل رساندیم و سپس جسدش را داخل سرویس بهداشتی گذاشتیم و در ادامه سراغ نامادری‌ام رفتیم و دست و پاهایش را بستیم و او را تهدید کردیم که با نوشتن یک متن وکالت خانه را به ما بدهد و با زور و تهدید توانستیم از نامادری‌ام امضا بگیریم و این در حالی بود که برادر ناتنی‌ام را نیز به طبقه بالا برده بودیم.

قاتل پدر گفت: پس از اجرای نقشه‌مان خانه را به آتش کشیدیم تا ماجرای قتل پدرم پنهان بماند اما آتش‌نشانان خیلی زود در محل حاضر شدند و با خاموش کردن آتش، جسد پدرم را که با چاقو به قتل رسانده بودیم، پیدا کردند و در کمتر از ۲ ساعت راز این جنایت فاش شد.

بدین ترتیب عروس خانواده نیز که در سناریوی قتل پدرشوهرش نقش داشته در محل جنایت دستگیر شد و او نیز راز این جنایت را فاش کرد.

در ادامه نامادری این عامل جنایت اظهارات پسر شوهرش را تأیید کرد و گفت: عروس و پسر همسرم دست و پاهایم را بستند و با تهدید از من امضا گرفتند و من از ترس اینکه آنها مرا نیز به قتل نرسانند، مجبور به امضا دادن شدم.

بنا بر این گزارش، جسد پدر خانواده برای بررسی‌های بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد و زن و مرد جوان برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان دایره جنایی پلیس آگاهی آبادان قرار گرفتند تا مشخص شود کدام یک از آنها عامل اصلی قتل مرد ۷۰ ساله هستند.

منبع: روزنامه ایران

منبع: مشرق

کلیدواژه: انتخابات ترکیه قیمت قتل پسر پدر اخبار حوادث حوادث خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت آتش سوزی قتل پدر زن جوان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۵۱۸۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم

به گزارش خبرآنلاین چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

روزنامه ایران نوشت: در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

23302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901198

دیگر خبرها

  • شمار شهدای خبرنگار غزه به 142 شهید رسید
  • پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است 
  • گروگانگیری ۳۰ روزه برای اخاذی ۱۰ میلیاردی | راز ناپدید شدن یک ماهه جوان گمشده فاش شد
  • دستگیری قاتل مست ۲ زن در عروسی | ماجرای تلخ عروسی هایی که عزا می شوند
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • مرغان آتشین مهاجر رقص کنان به تالاب بین المللی هامون بازگشتند
  • عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم
  • عروس و داماد درچه‌ای راهی خانه بخت شدند